فایدهگرایی در خوانش بنتامی، یکی از مهمترین و ژرفترین نظریههایی است که حوزه تأثیر آن بر اخلاق و حقوق آشکارا مشهود است. فایدهگرایی هرچند تفسیرهای گوناگونی دارد، اما در قرائت بنتامی صرفاً یک تفکر محض و به تعبیری مُبلنشینانه نیست و به دلیل ماهیت تجربیاش افزون بر ساحت اخلاق، نظام قانونگذاری را تحت سلطه و سیطرة خود قرار داده است. این نظریه، آنسان که از نامش پیداست، فایده را اصل اولیه میداند و بر این پایه استوار است که تنها مفید بودن یا به بیان بهتر ضرورتِ کیفر این حق را مشروع میسازد که انسانها بتوانند رنجی را به همنوع خود تحمیل کنند. بنابراین غایت و غرض کیفر آن است که بیشترین خوشبختی را برای بیشترین افراد تضمین کند و کیفری موجه است که باعث پیشگیری همگانی (فایده جمعی) شود. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی و تحلیل رویکرد فایدهگرایانة بنتام به کیفر و طرح محورهای اساسی اندیشة او و تأثیرش بر آیندگان، به ارزیابی نقاط ضعف و قوت آن بپردازد.